پسرای کلاس
عرض اغراق به آغاز کلاسی کردیم
جای درس گشت دگر کار ما وب گردی
روزهای نخست ازپی خم زود گذشت
تلخ و شیرین زیان بود که باسود گذشت
ما کلاسی داشتیم همچو یک رود زلال
متحد شد دلمان که رویم جنگ زوال
علی حیدری از روز نخست تاخت به ما
شد نماینده و اقبال دگر باخت به ما
قاصد اخبار بد بودو تمام قد ضدحال
برسفیدی کلاس شد یک لکه خال
جو اسلام وبسیج و برادر بازی
کرد جوزا ابلیس را زحال ما ناراصی
کاش بجای پرستاری واین سهمیه
قسمتش میشد طلبگی به حوزه علمیه
دنی خرگوشه را سامان بیادم جلوه داد
پاسخ شاهین نجفی را بی پرده داد
در وبلاگ تاختند بر شهرمان ای افتخاری
افسوس از تو برنخواست هیچ بخاری
جو سنگین کلاس را رضا شیرین کرد
عکس سیاه وسفید دلمان رنگین کرد
چون خوشکام آمد جو کلاس شد پلاس
همه دنده پنج بودند و خوشکام خلاص
مرد ماموت پیکر اخمو ولیکن ساده
سلمان ابرمرد سلف حاضر و آماده
اوایل کمی اخمو چاق وبی جنبه بود
کم کمک رام شدو پایه ای برخنده بود
کارگاه گجت بیا و دست جواد را رو کن
مرد مرموز کلاس مارا تور کن
گل کاکتوس است این جواد بی مرام
میکند گه گداری خوشی را برما حرام
گل ترین گل در کلاسی پر زگل
همه گل بودند و جعفری بود دسنه گل
بوی معرفت کلاس را عطر باران میکند
هردمی علی گلر یادی از یاران کند
این کلاس را قاسمیست لپ قرمزی
یادم آمد کودکی و کارتن بز بزی
پسر خوبیست مرام او
کج نگویم یه کمی شیطون بلاست
پاچنگ؟محمدخوشکله؟او را چه باید نام نهاد؟
ازته دل گویمش ممد گل من زنده باد
مردی از دنیایی دیگر از دیاری سرد سرد
در هوای گرم جیرفت نینی ما شد یه مرد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود(حیدری)
عاقبت در قدم باد بهار آخرشد(خلیفه)
شاید این شعر بخواند حافظ از بهر خلیفه
حالا که اون شد مبصر دگر کارها ردیفه
رضا قیس قیس مار المپیک کارتن بچگی
از خرخونی گذشته کتاب را میکند او بندگی
بهرآسمانی فروشگاهی زده آدم فروشی میکند
نزد آموزش کارهای خود روپوشی میکند
سکوت سخت سجاد مرا درهم شکست
گفتمش حرفی بزن اما دل مارا شکست
پیام های او ازما گرفت شبها امان
گفتیمش خوابیده ایم دیگر لالایی نخوان
مهدی توکلی پیر و بابای کلاس
گذر سالها کمی کرده اورا بی حواس
مرد میدان دیده چون فولاد آب دیده
گلیست که خدا اورا به این کلاس بخشیده
رمضانی فوق مثبت بود و آتی پایه
ذاتش این بود نبود اهل ریا و آیه
ظاهری تروریست چون رییس القاعده
مرد تلاش های سخت و بی فایده
یکی در کلاس که همه میخوانش
نام او بود سردار علی آرامش
اوج طنازیست پرحرف و وراج
بر سکوت کلاس میزند چوب حراج
رضا که با دانشگاه و کلاس بیگانه است
این علیزاده ما عاشقی دیوانه است
پایه هرخلاف است و صداقت راه اوست
شعر من تقدیم به روی ماه اوست